میلاد حضرت علی اکبر(ع) مبارک باد
.
تعزیه بادرود
درباره وبلاگ


این وبلاگ برای توسعه وترویج تعزیه شهرستان ساخته شده وبه هیچ عنوان از شخص یاگروه خاصی جانب داری نمی کند. ازتمامی دوستان وهمکاران گرامی درخواست میکنم اگر مطالب،عکس ،فیلم و... درمورد تعزیه وتعزیه خوانی در شهرستان دارند به آدرس «ashtari_hadi@yahoo.com»بفرستید تابا نام خودتون در این وبلاگ قرار بدیم. با تشکر تلفن تماس: 09137432378
پروفایل مدير وبلاگ
مطالب اخير
ورود کاربران
نام کاربری
رمز عبور
رمز عبو را فراموش کرده ام
مطالب تصادفی
خبرنامه




مطالب مرتبط
عضویت سریع
نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

جستجو

پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی

خورشید بود جلوه طوری که داشتی

 

شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی

در بندگی گذشت حضوری که داشتی

 

هر شب نصیب سفره شهرمدینه شد

در کنج خانه نان تنوری که داشتی

 

ای سر به زیر از همگان سر بلند تر

تسکین عمه بود غروری که داشتی

 

خلقاً و منطقاً همه شکل رسول بود

در کوچه های شهر، عبوری که داشتی

 

این آفتاب تو ست که خورشیدمان شده

یا که پیمبر است دوباره جوان شده

 

چشمان تو همین که نهان می شود علی

عمه برای تو نگران می شود علی

 

دنیای ما اگر به جمال تو رو کند

هر روز سال، روز جوان می شود علی

 

بی اختیار یاد صدای تو می کنم

هرلحظه ای که وقت اذان می شود علی

 

روزی سه بار پشت بلندای مأذنه

آقایی تو اشهد ما می شود علی

 

ما کیستیم تازه مسلمان حنجرت

الله اکبر از تو از الله اکبرت

 

باید برای طور کلیمی درست کرد

یک گوشه ای نشست و گلیمی درست کرد

 

باید در ازدحام گدا و کمی جا

جائی برای مرد کریمی درست کرد

 

باید قسم به نور دو عین حسین داد

تا از خدا، خدای رحیمی درست کرد

 

مجنون شهر بودم و لیلا نداشتم   

اکبر اگر نبود من آقا نداشتم

 

یک فرصتی کنار بزن این نقاب را

بیچاره کن به صبحدم آفتاب را

 

امشب خودی نشان بده تا سجده ات کنم

از من مگیر فرصت این انتخاب را

 

نور جبین نیمه شب در تهجدٌت

در هم شکست کوکبه ی ماهتاب را

 

آباد باد خانه ات ای زلف پر گره

من از تو دارم این دل خانه خراب را

 

دستار را ببند و کنارم قدم بزن

شاید کمی نظاره کنم بوتراب را

 

**

هنگام روبرو  شدن کارزار شد

کار تمام لشکریان با تو زار شد

 

وقتی رکاب رزم تو آماده می شود

باید برای مقدم تو خاکسار شد

 

نامت علی، شأن تو شمشیر ساده نیست

باید برای هیبت تو ذوالفقار شد

 

حیدر شدی و ضجه لشکر بلند شد

این چه مصیبتی است که کوفه دچار شد

 

از میمنه گرفته تا پشت میسره

یک لشکری قدم به قدم تار و مار شد

 

فرزند لافتی که به جز این نمی شود

شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود

 

ای آفتاب روشن شبهای کربلا

پیغمبر دوباره صحرای کربلا

 

ای از تمام آدمیان برگزیده تر

نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا

 

یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد

گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا

 

آب فرات و علقمه و گنبد حسین

یا تل زینبیه و هر جای کربلا

 

هر چند دیدنی است ولی دیدنی تر است

پایین پای مرقد آقای کربلا

 

نزدیک تر به مرقد آقاست جای تو

پایین پایی و همه پایین پای تو

 

حالا که می روی جگرم را نگاه کن

این چشمان محتضرم را نگاه کن

 

در این لباس ها چقدر دیدنی شدی

زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن

 

من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو

افتادگی بال و پرم را نگاه کن

 

باور نمی کنی که علی پیر تر شدم

پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن

 

اصلا بیا بجای تمنّا جرعه ای

شرمندگی چشم ترم را نگاه کن

 

بعد ار تو فصل، فصل دلم بی قرار شد

بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد

 

علی اکبر لطیفیان

 


کد +1 گوگل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوع مطلب : گالری تصاویر، عکس های مناسبتی، متفرقه، ، ،
برچسب ها : تعزیه بادرود، شعرولادت،

امتیاز : :: نتیجه : 1 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 1
تعداد بازدید مطلب : 2298



محبوبترین مطالب
آیدی یاهو مدیر
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تعزیه بادرود و آدرس taziehbadrood.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







پیوندهای روزانه
آمار سایت
  • کل مطالب ارسالی : 467
  • کل نظرات ارسالی : 148
  • تعداد کل کاربران : 3
  • بازدید امروز : 1296
  • بازدید دیروز : 13
  • بازدید هفته : 7187
  • بازدید این ماه : 10432
  • بازدید سال : 98713
  • بازدید کل : 375465
امکانات جانبی
.
.
.